آرشیو مطالب وبلاگ

[ بدون عنوان ] شنبه 5 آذر‌ماه سال 1390 12:56

م .م به خدا من هنوز به یاد تو هستم تو رو خدا بهم زنگ بزن

تغییر وب سایت دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 10:54

ممنون بیادم بودید به وب سایت جدیدم سر بزنید http://www.b3da13-16.blogfa.com/

کاری از بچه های ۱۶ شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 12:06

دست نویسه های Boys16 پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 10:09

نمیدونم چی بگم که دوست داری بدونی تا کجا باید دنبال این سراب بدوم... این جاده جز سکوت به جایی میرسه؟ دیگه به چشمام شک میکنم.. کجایی؟

دست نویسه های Boys16 پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 10:08

دلم از چیزی گرفته که به درکش ناتوانم توی این پاییز رویا من ز غمهام نگرانم اخ کجایی که ببینی دل من یخ زد زسرما گرمای وجودی تو شعله ی گرمی برام وقتی دیشب توی رویام دستم و تو دستات دیدم نمی خواستم اما با طو فان عواطف یهویی از خواب پریدم تو کی هستی توی رویام که ازت عکسی ندارم اگه نیستی پس واسه چی من ز دوریت نگرانم قلب من...

دست نویسه های Boys16 پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 10:08

عشق یعنی یک شقایق غرق خون عشق یعنی زاهد اما بت پرست عشق یعنی همچو من شیدا شدن عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه عشق یعنی بیستون کندن بدست عشق یعنی آب بر آذر زدن عشق یعنی چون محمد پا به راه عشق یعنی عالمی راز و نیاز عشق یعنی با پرستو پرزدن عشق یعنی رسم دل بر هم زدن عشق یعنی یک تیمم یک نماز عشق یعنی سر به دار آویختن عشق یعنی...

دست نویسه های Boys16 پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 10:07

پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت ازپسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو...

دست نویسه های Boys16 پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 10:06

حال من بد نیست غم کم می خورم کم که نه! هر روز کم کم می خورم آب می خواهم، سرابم می دهند عشق می ورزم عذابم می دهند خود نمی دانم کجا رفتم به خواب از چه بیدارم نکردی؟ آفتاب!!!! خنجری بر قلب بیمارم زدند بی گناهی بودم و دارم زدند دشنه ای نامرد بر پشتم نشست از غم نامردمی پشتم شکست سنگ را بستند و سگ آزاد شد یک شبه بیداد آمد...

دست نویسه های Boys16 پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 10:06

خنجری بر قلب بیمارم زدند بی گناهی بودم و دارم زدند دشنه ای نامرد بر پشتم نشست از غم نامردمی پشتم شکست سنگ را بستند و سگ آزاد شد یک شبه بیداد آمد داد شد عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام تیشه زد بر ریشه ی اندیشه ام عشق اگر اینست مرتد می شوم خوب اگر اینست من بد می شوم بس کن ای دل نابسامانی بس است کافرم! دیگر مسلمانی بس است در...

دست نویسه های Boys16 پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 10:05

دوباره تنها شده ام،دوباره دلم هوای تو را کرده. خودکارم را از ابر پر می کنم و برایت از باران می نویسم. به یاد شبی می افتم که تو را میان شمع ها دیدم. دوباره می خواهم به سوی تو بیایم.تو را کجا می توان دید؟ در آواز شب اویز های عاشق؟ در چشمان یک عاشق مضطرب؟ در سلام کودکی که تازه واژه را آموخته؟ دلم می خواهد وقتی باغها...

دست نویسه های Boys16 پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 10:05

هر کی میخواست گریه کنه ، بهش بگو : اون دیگه نیست . یادم میاد می گفتی برو خدا نگهدار نوشتی روی دیوار ، به آرزوی دیدار رفتم تو راه رفتن ،دلم میگفتش نرو ! نمیشنیدم انگار، من التماس دل رو! رفتم و باز اومدم ، اما ندیدم اونو گفتن که دیر رسیدی، داده به دنیا جونو .. گفتم محاله ، هرگز!اون که منو دوست داره ! قول داده بود که هیچ...

دست نویسه های Boys16 پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 10:05

خیلی سخته که دلی روبا نگات دزدیده باشی وسط راه اما ازعشق،یه کمی ترسیده باشی خیلی سخته که بدونه واسه چیزی نگرانی ازخودت می پرسی یعنی،میشه اون بره زمانی؟ خیلی سخته توی پاییزباغریبی آشنا شی اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جداشی خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشین ه بعد به اون بگی که چشمات نمی خواد اونو ببینه خیلی سخته...

دست نویسه های Boys16 پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 10:03

این روزا خیلی دلم خسته شده از روزگار نامرد . داره بد باهام تا می کنه کسی رو خواستن و نرسیدن بهش مثل بدترین ضربه های تبر به درخته. نمی خوام مثل یه درخت بشکنم مرگ روزام رو بینم و خسته از روز و شب بشم بشینم تنها و بی یار. حتی نتونم با مادر دلسوز و نازم درد دل بکنم چه باید بکنم از خدا شکایت بکنم یا از بنده خدا . میدونم...

دست نویسه های Boys16 پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 10:03

اونایی که ادعاشون میشه عاشقن کجان؟ اونایی که خیلی ساده میگن عاشقن کجان؟ خیلی زود با یه نگاهی میشن عاشق پس کجان؟ پس کجاس اونهمه حرفای قشنگ و عاشقانه؟ پس کجاس اونهمه چشمک زدنای زیرکانه؟ اون دلی که از جداییها گله داشت... پس چی شد اونهمه دلتنگت شدنهای شبونه شب نخوابیدن تا صبح با کلی وهم عاشقونه!!! اونهمه دوستت دارمهای...

دست نویسه های Boys16 پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 10:02

¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤---------------¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤-------¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ___¤¤¤¤¤----------------------¤¤¤-¤¤¤-----------------------¤¤¤ __¤¤¤¤¤-------------- سلامی به تلخی تنهایی ---------------¤¤¤ _ ¤¤¤- هرگز به کسی اجازه نده تا رویاهای تورا زیر سوال ببرد -¤¤¤...

Boys 16 یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 11:47

بچه های ۱۶ یکی از حامیان یاسر بختیاری که همه با نام یاس می شناسنش می باشند هرکس آهنگ های یاس رو خواست می تونه بهم بگه تا براش بزارم تا بتونه دالنودش کنه

دست نویسه های بچه های ۱۶ یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 10:03

I love you Not only for what you are But for what I am .When I am with you دوستت دارم نه تنها برای آنچه هستی بلکه برای آنچه که هستم هنگامی که با توام. I love you Not only for what You have made of yourself But for what .You are making of me دوستت دارم نه تنها برای آنچه که از خود می سازی بلکه برای آنچه که از من می...

بچه های ۱۶

جدیدترین یادداشت‌ها

بایگانی

عناوین یادداشت‌ها