دلم از چیزی گرفته که به درکش ناتوانم
توی این پاییز رویا من ز غمهام نگرانم
اخ کجایی که ببینی دل من یخ زد زسرما
گرمای وجودی تو شعله ی گرمی برام
وقتی دیشب توی رویام دستم و تو دستات دیدم نمی
خواستم
اما با طو فان عواطف یهویی از خواب پریدم
تو کی هستی توی رویام که ازت عکسی ندارم
اگه نیستی پس واسه چی من ز دوریت نگرانم
قلب من همیشه پر عطر نفسات چشمای من میسوزه همه از داغ نگات
وای که به هر کی گفتم جز تمسخر نشنیدم
اما بازم توی رویام چشمای نازتو دیدم
بچه های ۱۶
پنجشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1390 ساعت 10:08 ق.ظ